حاجز

وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ_سوره نحل ایه 125

حاجز

وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ_سوره نحل ایه 125

حاجز

حاجز در عربی یعنی سنگر....
شاید اینجا یکی از سنگر های ما در برابر هجوم های صدگانه دشمن باشد.... سلاح ما امر قران که می گوید "وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ"
یاحق...

سه شنبه, ۲ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۱۹ ب.ظ

دعوت برای مشروعیت یا محدودیت


رو به مردم می ایستد با مردم سخن می گوید ، چهره های مردم از خشم افروخته می شود فضای مدینه از نفرت و کینه علیه مامون ،خلیفه عباسی، پر شده است  امام بی پرده با آنها سخن می گوید و به آنها میفهماند که رفتن من برگشتی در پی نخواهد داشت ، آری این سفر ، سفر مرگ است برای امام . آخرین نگاه را به بارگاه جد خود می کند و میرود . مدینه یاد رفتن حسین (ع) می افتد ، آه سراسر شهر را پر می کند.

اما شاید سؤالی که در تاریخ باشد این است که چرا امام به مرو می رود ؟ مگر مامون چه در سر داشت که امام را از مدینه دور کرد و به خراسان آورد؟به دنبال مشروعیتی برای خود بود یا از بین بردن مقبولیت امام در بین مردم . در تاریخ علل و عوامل مختلفی را آورده اند که حاکی از سوء  نیت مامون و نقشه های شوم او است.

مامون فردی باهوش و با سیاست که با آوردن امام (ع) چنان برنام ای را ترتیب داده بود که هم خود به مشروعیت می رسید و نیز از هر نظر امام را محدود میکرد اما نمی داست که چه اتفاقی خواهد افتاد شاید حساب نکرده بود که باطل ماندنی نیست و اگرهم نمودی از خود دارد طفیلی وجود حق است همچون کف روی آب که از بین خواهد رفت.

اگر بخواهیم دلایل این کار وی را بررسی کنیم با تورق و جستجو در کتب تاریخ به نکات زیر می رسیم :

1-           مامون کسی بود که به صورت کاملا نامشروع (البته شرع از دید عباسیان منظور است) به خلافت رسده بود چرا که خلیفه  اصلی پس از هارون برادر مامون ، امین بود و این انتخاب هم ناشی از یک تعصب جاهلی در هارون بود که چون امین از مادری عرب بود وی را به عنوان ولیعهد برگزید و فردی خوشگذران و عیاش که نه دیانت می دانست نه سیاست . مامون هم در بی دینی کمی از او نداشت اما در سیاست بر امین سرآمد بود. خلاصه اینکه مامون با کشتن خلیفه خود به قدرت رسید و این موضوع بنی عباس را نسبت به مامون بدبین کرده بود و حمایت خود از مامون را برداشته بودند لذا اینجا بود که امام را آورد تا به عباسیان و مخالفان خود بفهماند که اگر از او حمایت نکنند و سودای کارشکنی داشته باشند بعد از وی حکومت به دست علویان می رسد و ولیعهدی امام را که حیله ای بیش نبود علیه آنان به کارگرفت.

 

2-           در گوشه و کنار سرزمین تحت سلطه مامون قیام های بسیاری علیه حکومت ظالم وی شکل می گرفت که بسیاری از این قیام ها را علویان علیه وی به پا میکردند و این قیام ها حکومت مامون را متزلزل می کرد و اگر فردی مثل امام رضا (ع) در دستگاه حکومت می بود هر قیام علیه حکومت مامون به معنای مخالفت با امام معصوم تلقی می شد .

 

 

3-           ائمه ما پس از قیام عاشورا دو مولفه را در بین مردم داشتند و به این دو شناخته می شدند 1_قداست 2 مظلومیت

مامون باید این دو را و مخصوصا مولفه اول را در بین مردم خدشه دار میکرد به این طریق که اگر امام در حکومت می بود نشان می داد که امامان شیعه بر خلاف آنچه هست به زهد و پارسایی معروف نیستند و به دنبال مقامند ،چرا که اگر خلافت بنی عباس غاصبانه بود نباید این نقش را می پذیرفتند و اینگونه امام محبوبیت خود را بین شیعیان از دست می داد و دیگر نمی توانست شیعیان را رهبری کند.

ومهمترین دلیل این دلیل بود که امام در مرو محدود بود و دیگر خطری برای مامون نداشت چراکه پایگاه مردمی خود در مدینه را از دست داده بود و دیگر ارتباطی با مردم نداشت که بخواهد علیه حکومت کاری کند.

سیاست شیطانی مامون یکی از پیچیده ترین و حساب شده ترین کارها بود اما چه شد؟ و چگونه امام (ع) توانست این سیاست مکارانه را تبدیل به یک بازی کودکانه و احمقانه کند که هیچ فایده ای برای مامون در برنداشت و تبدیل به یک حرکت بی اثر شود ؟ امام از همان ابتدا فضای مدینه را علیه مامون برانگیخت و نفرت مردم از وی دوچندان شد و بارها اعلام کرد که مامون با دستگاه زور مرا به مرو خواهد برد نه با میل و علاقه، وی بارها اعلام کرد که در دستگاه شوم مامون هیچ نقش اساسی را اعمال نمیکند و فقط مشاوره می دهد ،صحبت های امام در مدینه و آخرین حج وی که وداع  با خانه کعبه کرد همه و همه مامون را رسوا تر می کرد.صحبت های امام در منازل مختلف که در مسیر مدینه تا خراسان ایراد می فرمود و همچنین حدیث سلسله الذهب که به مردم فهماند حساب امام از این نوع حکومت ها جداست چرا که حکومت امام حکومت الله و توحید است.و همچنین حضور امام در دربار به حدی مامون را مستاصل کرد که دست به شهادت امام زد.

آری مامون پرده ریا را پاره کرد و خود امام را به شهادت رساند چرا که حکومت بر او زهری شده  بود کشنده و طاقتش را تمام کرده بود .سنت الهی چیزی جز رسوا ساختن باطل نیست.



پ.ن : این سکانس از سریال ولایت عشق رو به یاد بیارید که مامون در حالی که جام زهر را سعی داشت به امام بنوشاند با حقد و غضب می گفت : بنوش یابن الحسن بنوش ، دیگر طاقت ندارم....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۰۲
سبحان شهیدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی