حاجز

وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ_سوره نحل ایه 125

حاجز

وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ_سوره نحل ایه 125

حاجز

حاجز در عربی یعنی سنگر....
شاید اینجا یکی از سنگر های ما در برابر هجوم های صدگانه دشمن باشد.... سلاح ما امر قران که می گوید "وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ"
یاحق...

۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

پنجشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۲۰ ق.ظ

تلخ ترین معادله تاریخ....

ساعت 17و 25 دقیقه:" تیمسار زاهدی از رادیو صحبت می کند .... کودتا پیروز شد"

خبری بود که در 28 مرداد سال 32 اعلام شد ، مصدق سقوط کرد ، یا اینکه پروژه آژاکس با موفقیت انجام شد فرقی ندارد اما نتیجه یک چیز بود و آن هم قدرت یافتن مجدد محمدرضا شاه و یا بهتر بگویم مخلص کلام اینکه محمدرضا شاه رفت و رضا شاه بازگشت ، آری به مدد یک توطئه آمریکایی طی کودتا قدرت از دست رفته اش را به دست آورد و قلدرتر ومستبدانه تر از قبل پابه پای آمریکایی ها سلطنت کرد و طرفداران پهلوی از آن اتفاق با عنوان رستاخیز 28 مرداد یاد می کردند .

حال باید دید که چه عواملی سبب سقوط دولت مصدق شد ؟ اختلاف میان سران نهضت یا لجبازی مصدق ؟ و یا اینکه غفلت از دشمن اصلی و اعتماد به او ؟ حال ببینیم که کدام یک از عوامل گفته شده نقش بیشتری در شکست نهضت و پیروزی کودتای امریکایی داشت ؟

 

ماجرا از جایی شروع شد که نمایندگان مجلس قانون خلع ید انگلستان از منابع نفتی ایران را تصویب کردند و بعد از آن دکتر مصدق یکی از حامیان ملی شدن صنعت نفت نخست وزیری را پذیرفت و ماموریت داشت ضمن اجرای قانون اساسی و مشروطه به مساله مهم ملی شدن صنعت نفت نیز بپردازد.

به همین منظور هیاتی را تحت عنوان هیات خلع ید به سرپرستی مهدی بازرگان به مناطق نفتی فرستاد و تمام تجهیزات توسط هیات از شرکت نفت ایران –انگلیس تحویل گرفته شد  و از آن پس دولت مصدق با دردسرهای زیادی مواجه بود از جمله تهدید نظامی ناوهای انگلیسی ، تحریم نفتی ایران و شکایت از ایران در لاهه.

علاوه بر این گروه های مذهبی در داخل مثل فدائیان اسلام از مصدق خواستار اجرای قوانین اسلام و ایجاد حکومت اسلامی بودند و مصدق را تحت فشار قرار می دادند . اما به عقیده ایت الله کاشانی هنوز وقت ایجاد حکومت اسلامی نبود چرا که دولت درگیری های خارجی بسیاری داشت و به همین دلیل تمام هم غم خود را در حل کردن مساله ملی شدن نفت قرار داده بود و به اجرای قوانین مشروطه بسنده می کرد.

 این در حالی بود که به دلیل ایجاد آزادی در فضای مطبوعات و جامعه ، توده ای ها از فرصت استفاده می کردند و تا می توانستند به تبلیغات و اقدامات سیاسی می پرداختند.و همین مساله سبب رنجش گروه های مذهبی مسلمان می شد در نهایت ، اختلاف گروه های مذهبی با مصدق بر سر بی توجهی به مسائل دینی به تهدیدهای فداییان اسلام و همچنین در مقابل دستگیری نواب صفوی به مدت 18 ماه توسط نخست وزیر انجامید.

اما همچنان ایت الله کاشانی از مصدق حمایت می کرد تا جایی که یک بار مصدق برکنار شد و قوام به جای او دولت را در دست گرفت اما بعد از 4 روز مصدق مجددا با حمایت های شدید ایت الله کاشانی بر سرکار برگشت. با این حال مصدق به دنبال اختیار تام و پاسخگو نبودن در برابر مجلس بود و  همچنین خواستار انحلال مجلس ، این در حالی بود که اگر مجلس منحل می شد مصدق در برابر شاه تنها می ماند و شاه می توانست او را در نبود پارلمان برکنار کند .

 اما مصدق با وجود نصایحی که از جانب نمایندگان می شد لجبازی کرد و نهایتا مجلس را طی یک رفراندوم منحل نمود . آیت الله کاشانی که رئیس پارلمان وقت بود دیگر همچون گذشته از مصدق حکایت نکرد و اختلاف میان این دو بالا گرفت چرا که مصدق علاوه بر کم توجهی به قوانین حکومت دینی به پارلمان احترام نگذاشت و آن را منحل کرد.

تمام این اتفاقات در حالی می افتد که مصدق به مبارزه با انگلیسی ها دلخوش کرده بود و با غفلت از آمریکا عملا زمینه های سقوط خود را فراهم می کرد و انگلستان به همراهی امریکا در حال طراحی عملیاتی بود برای برگرداندن قدرت ونفوذ خود در ایران در حالی که مصدق با اعتماد کردن به امریکا انتظار پشتیبانی آنها را نیز داشت.

و اما وقت اجرای عملیات امریکایی – انگلیسی فرا رسید، 25 مرداد سال 32 .  اما کودتا توسط مردم لو رفت و خبرش به مصدق رسید ، مصدق هم شروع به دستگیری برخی عوامل کودتا کرد و فردای آن شب نوید شکست کودتایی علیه دولت را داد . اما بازی امریکایی –انگلیسی پیچیده تر از این حرف ها بود و 28 مرداد 32 مرحله بعد اجرا شد و ارتش با همراهی اوباش اراذل اجیر شده با طراحی عوامل سفارت امریکا به خیابان ها آمد و به راحتی دولت را سرنگون کرد و پس از آن زاهدی نخست وزیری دولت را به دست گرفت.

 و این پایانی تلخ بود برای نهضت ملی نفت و دولت مصدق و شروعی مجدد ،برای محمدرضا شاه که در آن روزها از ایران خارج شده بود و این بار مستبد تر و قلدر تر قدرت به دست گرفت .

 پس از آن آغاز سیاست خارجه ای کاملا وابسته و موازنه مثبت با امریکا که نتایج تلخی را در بر داشت .

مطلب تمام . 

آری سالها از سقوط مصدق می گذرد اما هنوز دشمن اصلی ما مشغول است ، حواسمان باشد که دشمن اصلی خود را بشناسیم و عاقبت اعتماد به او را که مکرر در تاریخ رخ داده را با خود مرور کنیم ، چرا که تاریخ جز برای عبرت گرفتن آیندگان نمی باشد

پ.ن1 : شاخص =قدرت دست دکتر مصدق آمد لکن اشتباهات هم داشت. او براى مملکت مى‏ خواست خدمت بکند لکن اشتباه هم داشت. یکى از اشتباهات این بود که آن وقتى که قدرت دستش آمد، این [محمد رضا شاه] را خفه ‏اش نکرد که تمام کند قضیه را. این کارى براى او نداشت آن وقت، هیچ کارى براى او نداشت، براى اینکه ارتش دست او بود، همه قدرتها دست او بود، و این  هم این ارزش نداشت آن وقت. آن وقت این طور نبود که این یک آدم قدرتمندى باشد ... مثل بعد که شد. آن وقت ضعیف بود و زیر چنگال او بود لکن غفلتى شد. غفلتى دیگر اینکه مجلس را ایشان منحل کرد و یکى یکى وکلا را وادار کرد که بروید استعفا بدهید. وقتى استعفا دادند، یک طریق قانونى براى شاه پیدا شد و آنکه بعد از اینکه مجلس نیست، تعیین نخست وزیر با شاه است؛ شاه تعیین کرد نخست وزیر را! این اشتباهى بود که از دکتر واقع شد. و دنبال آن این مرد را دوباره برگرداندند به ایران. به قول بعضى که «محمد رضا شاه رفت و رضا شاه آمد»!    58/8/16


پ.ن 2 : معرفی کتاب = تاریخ معاصر جلال الدین مدنی + تاریخ معاصر از نگاه امام خمینی + شعبان جعفری به روایت اسناد +مصدق ،نفت ، کودتا

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۲۰
سبحان شهیدی
يكشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۱۰ ب.ظ

دادگاهی علیه من (متن طنز)

ماجرا از این قرار بود ، خسته و کوفته ازراه رسیدم ، حال نداشتم جواب هیچ کس رو بدم اما نمی دونم چه شد با زنگ توی مخ یکی از نرم افزار های اجتماعی تقریبا با سرعتی برابر سرعت نور به طرف گوشی همچو تیری از چله برون شدم ، هیچی دیگر دیدم بحث خوبی در یکی از گروه ها بالا گرفته بود ناخودآگاه نگاهم به ساعت افتاد ، ساعت 22:00 با خودم گفتم : خووعب حالا تا اخر شب کلی وقت داریم یه کمی بحث کنیم حرص بچه ها رو در بیاریم بعد بریم بخوابیم ، هیچی گذشت تا یک نگاه ناخوداگاه دیگر کردم و ساعت را دیدم ، ساعت 00:00 بعله ادامه دادم ، تا نگاه ناگهانی دیگر چیزی حدود یک ساعت و نیم گذشته بود آن موقع بود که تازه به خودم امدم و به ظلمات دور و برم پی بردم ، فکر کنم اهل خانه در حال تماشای خوان سوم از هفت خوان جناب اقای رستم بودند. در همان روی کاناپه به خواب رفتم ، ماجرای پیش رو جریان خوابی است که آن شب دیدم ، سر بسته بگویم خواب دیدم در جایگاه متهم ردیف اول در برابر حضار ایستاده ام و باید پاسخ بدهم....

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۱۰
سبحان شهیدی
جمعه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۳۴ ب.ظ

خداکنه واقعا مشمول دعای مادر بشیم....

ا

ین را ساختم برای دل خودم ، برای آنروزی که شانه ام را تکان می دهند و به من می فهمانند که ....

همان روزی که آرام آرام خاک را میریزند و ....  آرام آرام تنها می شوم 

همان روزی که زبانم قفل میکند  و بغض گلویم را میگیرد...

آقا درست است ما در این دنیا تورا فراموش می کنیم اما به خاطر مادر رهایمان نکن....

خدا ما رو ببخشه که به خاطر گناهای ماست اقا نمیاد..

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۳۴
سبحان شهیدی
دوشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۳۵ ب.ظ

اصلاحات با چکمه های انگلیسی

4 مرداد ، آری چهارم مرداد سال 1323 شمسی سالمرگ رضاخان پهلوی است که چند صباحی را به رضاشاهی گذراند و مجددا پس از آن به همان رضاخانی تنزل پیدا کرد . به همین منظور در سالمرگ رضاخان قصد کردیم که نگاهی به ماجرای روی کار آمدن حکومت او وماموریت هایش بیاندازیم .

و اما رضاخان میرپنج را چگونه رضاشاه پهلوی کردند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۳۵
سبحان شهیدی
پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۳۱ ب.ظ

مغالطه ای خطرناک ؛ فلسطین را فراموش کنید

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۳۱
سبحان شهیدی